کودک

ساخت وبلاگ
چشمی به من شب زده انداخت و بگذشت
دینی که من داشت نپرداخت و بگذشت

در منظر این بت که تراشیده ی عشق است
هر کس به طریقی دل و دین باخت و بگذشت

بیچاره دوچشم منِ درگیر دوابروش
کشته است مرا کشته و نشناخت و بگذشت

چون بیهق آتش زده در بطن تواریخ
با لشکر تاتار به من تاخت و بگذشت

بایک نظر از گوشه ی چشمش به دوچشمم
بر بخت پریشان ، گره انداخت و بگذشت

من مانده ویک حس عجیبی که پس از آن
دلتنگ ترین قافیه را ساخت و بگذشت

#سید_مهدی_نژاد_هاشمی

کودک...
ما را در سایت کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereiran بازدید : 126 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 3:28

شاد باشی عاشقِ چشم خمارت می کندخسته باشی درد می آید ، شکارت می کند دخترِ قاجار , وقت ِ فالگیری ،لب به لب با دوچشم قهوه یی, بی اختیارت می کند با نگاهی می برد بالا تو را تا عرش و بعد بر زمین می کوبد و ب کودک...
ما را در سایت کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereiran بازدید : 122 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 3:28

باخود به کجا می بری این تشنه لبی را
این دست و دل زخمی مرد ِعصبی را 


ای کاش دلت قرص شود ماه بتابد 
بیرون بکشد از بَرِمان ، تیره شبی را 


شهد لبت افتاده به کندوی عسل تا 
کمتر بکند فاجعه ی بی طربی را 


کافیست دل شیخ بلرزد به نگاهت 
تا ترک کند نافله ی مستحبی را 


باید که پناهنده شود ماه به ابروت
زیبا بکند وصف چنین تاب و تبی را

.

یک بوسه ناغافِل ِاز روی تو کافیست 
تا باب کند معنی فرصت طلبی را 


سید مهدی نژاد هاشمی 88

کودک...
ما را در سایت کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereiran بازدید : 132 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 3:28

وفاکردم جفاکردی ،جفاکردی وفا کردم اگرچه دوری از چشمم ،تورا بی تو صدا کردم کشیدی پای خود را از جنون عشق من بیرون غمت را جای تو من وارد در ماجرا کردم که خونریز است چشمانت ،که داغان می کنی دلرا که کافر ک کودک...
ما را در سایت کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereiran بازدید : 139 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 3:28

قدقامت به روی تو که لاالهم است روشنگر هزاره ی چشم سیاهم است شکر خدا که زندگی ام بند موی توستدل پاره کردن از هوست دلبخواهم است سرخ از شراب ناب شده گونه ی تو یا معجونی از عصاره ی خون مباحم است سرمی کشی کودک...
ما را در سایت کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereiran بازدید : 117 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 3:28

باخود چه می کنی و تو بامن چه می کنی
اینروزهای سخت ، دقیقا " چه می کنی
تحریم می کنی که نبینم تو را ، قبول
اما بگو که درصف دشمن چه می کنی
اخمت شبیه تیغ برنده است تیغ تر
لغزیده روی این رگ گردن چه می کنی
پیراهنی که عطر تو را داشت باد برد
با آنچه نیست جز تو در این تن چه می کنی
#
مثل شکنجه ای که بدون خلاصی است
با مرگ دم به دم وَ نمردن چه می کنی
شک میان ماندن و رفتن جهنمی ست
با دل بریدن و نبریدن چه می کنی
#سید_مهدی_نژاد_هاشمی

کودک...
ما را در سایت کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereiran بازدید : 110 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 3:28


چون برگ سر سپرده به پاییز تا به چند
اسپند بر دوچشم بلاخیز تا به چند

آبادی همیشه ازان ِ کلاغ ها
درکوچه باغ های دل انگیز تا به چند

چون صخره درکشاکش امواج خیره سر
حسرت به دل کشیدن و پرهیز تا به چند

گاهی سری به دار بیرزد به زندگی
دوران یکه تازی چنگیز تا به چند

ایوب نیست آنکه به عشقت شده اسیر
سر رفتن از بهانه ی لبریز تا به چند

گاهی تمام عالم و آدم تو می شوی
خط می کشی به روی همه چیز تا به چند

#سید_مهدی_نژاد_هاشمی

کودک...
ما را در سایت کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereiran بازدید : 127 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 3:28

دست مرا ای کاش ناغافل بگیرید
باید دکان عاشقی را گل بگیرید

آنقدر بدبختی کشیدم که دلم را
وقتش رسیده تا ازآب و گل بگیرید

در من نهنگی راه گم کرده نشسته
دلتنگی ام را کاش از ساحل بگیرید

تنگ غروب غم سراغ من بیایید
از دست من یک شعر ناقابل بگیرید

دیوانه ای را که فراموشی گرفته
تحویل تر از یک نفر عاقل بگیرید

در پوشش یک شاعر قرن معاصر
دل داده بر شعر من از من دل بگیرید

یا اینکه جانم را برای آخرین بار
با آتش چشمانتان کامل بگیرید

#سید_مهدی_نژاد_هاشمی

کودک...
ما را در سایت کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereiran بازدید : 94 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 3:28